مزرعه پرورش اسب سردار گیسوم توسط آقای سعید بهرامی در منطقه گیسوم استان گیلان تأسیس و تولییداتش در انجمن با پسوند گیسوم Gisoom به ثبت رسیده است.

تهیه و تنظیم: ماندانا خطیر

آقای سعید بهرامی از فعالان و پرورش دهندگان اسب کاسپین در منطقه گیسوم استان گیلان است. ایشان از تولید کنندگانی ست که همکاری و تماس نزدیکی با انجمن حفاظت از اسب کاسپین دارد و همیشه اطلاعاتی را که درباره اسب های منطقه دارد در اختیار انجمن قرار می دهد و در صحبت و تشویق دیگر مالکین برای حفظ کاسپین های منطقه تلاش بسیاری می کند.

او از سال84 پرورش  اسب را بااسب های تالشی شروع کرده است و در سال 90 اسب های کاسپین را نیز وارد حیطه فعالیتش کرده است. مزرعه پرورش اسبش را به طور غیر رسمی در اوایل دهه نود با نام سردار گیسوم تاسیس کرده است. اسب های کاسپین او در مسابقات مقام آورده اند و اسب های تالشی اش را در کورسهای محلی شرکت می دهد.

آقای بهرامی اسب هایش را به صورت ییلاق قشلاق نگهداری می کند. در اردیبهشت ماه گله ها را از منطقه گیسوم به کوه های برن علف چاله و اسبون بیل می برند. گله های کاسپین و تالشی از هم جدا هستند و در دو منطقه مختلف نگهداری می شوند. همیشه می گوید:”باید به اینجا بیایید تا از نزدیک با واقعیت اسب داری در منطقه مواجه شوید. زندگی اسب ها در اینجا با نگهداری آن ها در باکس های تر و تمیز خیلی تفاوت دارد. اسب ها اینجا گاهی به خاطر باران های سیل آسا تا بالای بخلق توی آب و گل هستند. گاهی تا یک متر برف می بارد و مجبورند خوراک خود را از زیر این همه برف پیدا کنند. گاهی سر و کله چند گرگ در منطقه پیدا می شود که از گرسنگی به گله ی اسب ها می زنند و یا سگهای ولگرد که کره های کوچک را می درند. گاهی هم ماشینهای گردشگران اسب هایمان را زیر می گیرند.

همه اینها هم که نباشد دو سه روز که نباشی سر و کله یک الاغ پیر معلوم نیست از کجا پیدا می شود… اسبداری به صورت گله داری یک مشغله تمام وقت است همیشه باید به اسب ها سرکشی کنیم. یک موتور دارم که توی همین جنگل ها اوراقش کرده ام. بچه ها را هم یاد داده ام تا همیشه چشمشان تیز باشد و هر کاری که می کنند حواسشان به اسب ها باشد. هر جا اسبی را ببینند سریع به من خبر می دهند و من تقریبا همیشه می دانم اخرین بار اسب ها در کدام قسمت منطقه دیده شده اند.”

سعید هم اکنون شش نفر از اهالی منطقه را آموزش می دهد از تیمار اسب تا طناب زدن و نگهداری و جمع آوری اسبها. او سعی دارد در بین جوانان منطقه علاقه و آشنایی با اسب را رواج دهد و در ترویج سوارکاری در بین جوان های منطقه فعال است. او همچنین در امور گردشگری با اسب نیز فعالیت هایی را در منطقه آغاز کرده است.

نریان زیبای گله او نه ساله و نامش سردار است که امسال حادثه بدی را پشت سر گذاشت. یکی از نریان های محبوبش فلفل که سه ساله بود در عید امسال توسط گرگ دریده شد. مادر فلفل به اسم دل گیسوم نیز در حالی که آبستن بود دو هفته قبل از سال تحویل توسط گرگ ها از بین رفته بود. از زیباترین مادیان هایش یال طلا  بنفشه و قاصدک است. خوشبختانه امسال 5 کره کاسپین خالص تولید کرده است.

داستان های جالبی برای تعریف کردن دارد. تعریف می کند که وقتی به او گفتند دو تا از مادیان هایش دارند کره زمین می گذارند خودش را پیش آن ها رسانده است “با کلی اشتیاق و دلخوشی به دیدن مادیانها رفتم. از اولین کره هایی بودند که از سردار می گرفتم. اما در نهایت تعجب دو گوش بزرگ دیدم. میخکوب شده بودم! ما در منطقه الاغ نداشتیم. فردای آن روز کلی پرس و جو کردم و فهمیدم در چند روزی که من نبودم یک روز یک الاغ پیر وارد منطقه شده و بعد چند روزی هم همانطور که آمده بود غیبش زده بود اما این دو تا یادگاری را برای من گذاشته بود. یکی از قاطرها را فروخته ام و یکی از آن ها،شنگول، هنوز اینجاست.”

آقای بهرامی که از بچه های پرتلاش و سختی دیده دهه 60 است با امید از آینده حرف می زند و برنامه های جالبی برای آینده دارد. می گوید که دهه شصتی ها سرنوشتی جز تلاش و جان سختی ندارند و دلخوشی به چیزهای کوچک ندارند.

داستان هایی دارد که با چه دردسرهایی این گله کوچک را کنار هم جمع کرده است می گوید: “تمام خون جگر و دردسرش را به جان می خرم اما بدون این اسب ها دوام نمی آورم.”

یکی از علایق او عکاسی از مناظر زیبا و اسب و البته اسب های منطقه است که باعث شده تا آرشیو با ارزشی از اسب های منطقه داشته باشند. تنها برای گرفتن یک نمونه مو از اسبی که در مالکیت شخص دیگری ست و معلوم نیست در کجای جنگل است حاضر است داوطلب شود. یکی از دوستان نزدیک او آقای روح الله نظری است که در چند اسب با او شریک بوده است و همکاری های نزدیکی داشته اند. برای این اسبدار پرتلاش وسرسخت کاسپین آرزوی موفقیت روزافزون داریم.