تاریخچه اسب کاسپین: در گنجينه آمودريا موجود در موزه بريتانيا مجسمهاي طلايي از اسبهاي كوچك در حال كشيدن يك ارابه ديده ميشود.
اگر حيواني كه امروز با نام اسبچه خزر يا اسب كاسپين مينامیم پشتوانهي تاريخي نداشت، ساير ويژگيهايش نميتوانست آن را به اين اندازه با ارزش و پرطرفدار جلوه دهد.
کاسپین پشتوانهاي دارد به قدمت سرزمين من، نه تنها اوج آباداني ايران در هزاره اول قبل از ميلاد را پشت سر گذاشته، كه تنها در لابلاي تاريخ گمشدهي ايران استخوانهايش كمكم پيدا ميشود، كه از كشتي نوح پيامبر پا به زمين گذاشته است. تاريخچه پرفراز و نشيب اين نژاد را از پنجهزارسال پيش بررسي ميكنيم يعني فعلاً بيشتر از اين نميدانيم.
باستانشناسان، جانورشناسان و تاريخدانان علوم اسب مدت زمان زيادي است كه بر روي سير تكامل اسب در جهان تحقيقات فراواني داشتهاند و ايران هميشه جزو پر رمزو رازترين كشورهايي بوده كه به آن توجه داشتند. در سايتهاي باستاني در مناطق مختلف ايران بقاياي بسيار زيادي از استخوانهاي مربوط به تكسميان يافت شده بود كه مربوط به هزاره سوم قبل از ميلاد بود اما هيچكدام از آنها شبيه اسب نبود.
بنابراين تمام محققان معتقد بودند اسب با مهاجرت اقوام هند و اروپايي در هزاره دوم قبل از ميلاد به ايران منتقل شد. اما بازيابي اسب کاسپین تحقيقات گذشته را زير سؤال برد. اكنون حيواني با ويژگيهاي يك اسب اما قد كوچك پيدا شده بود.
بررسي مجدد يافتههاي باستاني و مقايسه آن با کاسپین ثابت نمود قسمت اعظم استخوانهاي كشفشده متعلق به اسبهايي از نژاد کاسپین ميباشد.
اسب کاسپین در کشتی نوح!
رابرت كورنوك از اعضاي B.A.S.E Institute در تحقيقي به نام كوههاي گمشده نوح كه در كتابي با همين نام منتشر شد کاسپین را يكي از حيواناتي معرفي ميكند كه از كشتي نوح(ع) پياده شده است. او تحقيقات و كشفيات متعددي دارد و سرنخهايي از حقانيت تورات و انجيل را در آثار باستاني دنبال ميكند.
او بازديدهاي متعددي از ايران داشته و نواحي كوهستاني واقع در شمال ايران را محل توقف كشتي نوح ميداند. پايين همين كوهها مناطقي است كه اولين باقيماندههاي اسبکاسپین در آنجا كشف شد. اين ناحيه به اعتقاد بسياري از متخصصان، خواستگاه تمدن بشري است.
جالب اينجاست كه دوره زماني و محل تقريبي كشتي نوح با محل پيدايش اسب کاسپین كاملاً مرتبط است. پس جاي شگفت نيست كه آن را اسب فراموش شده كشتي نوح بدانيم.
در ميان نقشبرجستههاي حك شده بر پلكانهاي شمالي و شرقي تختجمشيد، مراسم پيشكش هداياي نوروزي ملل مختلف ترسيم شده است. در اين ميان دو رأس اسب كوچك با ويژگيهاي کاسپین – كه براي هديه به حكمران ايران آورده شدهاند- در حال حمل ارابههاي جنگي ديده ميشود.
تاریخچه اسب کاسپین – مهر داریوش
بر روي مهر سه زبانه داريوش كبير (522 تا 586 قبل از ميلاد) اسبهايي كوچك با همان صفات ترسيم شده است كه ارابه شاه را در حال شكار شير حمل ميكنند. داريوش براي رفتن به شكار شير كه نشانهاي از شجاعت و لياقت براي مديريت سرزمين بزرگ ايران بود، به اسبهايي چابك با قدرت مانور و توانايي بدني زياد احتياج داشت.
شاپور در سال 260 بعد از ميلاد نيز براي اسبهاي كوچك احترام زيادي قائل بود؛ در نقش رستم او را سوار بر اسبي كوچك در جشن پيروزي بر امپراطور روم حك كردهانددر حالي كه نزديك است پاهاي او به زمين برسد. نقش برجستهي ديگري تاجگذاري انوشيروان اول، نخستين پادشاه ساساني را نشان ميدهد در حالي كه اسبهايي كه قدشان كوتاهتر از كمر انسان ميباشد ديده ميشوند.
در گنجينه آمودريا موجود در موزه بريتانيا مجسمهاي طلايي از اسبهاي كوچك در حال كشيدن يك ارابه ديده ميشود. پلاكي سفالينه (مربوط به هزاره دوم قبل از ميلاد بينالنهرين) اسبي كوچك را در حال سواري دادن با حلقهاي درمنخرين نشان ميدهد(موزه بريتانيا)؛ اين اسب ،اندام باريك و دم پرپشت کاسپین را دارا است.
در تمام آثار فوقالذكر، شكل كاملاً برجسته پيشاني، گوشهاي كوتاه و دست و پاي باريك به وضوح ديده ميشود.