دقت و علاقه فراوان شادروان خانم لوئیز فيروز به آثار باستاني ايران به وي كمك نمود تا به ارتباط مستقيم اشبچه خزر با اسب باستاني ايران پي ببرد.
لوئیز فیروز کاشف اسب کاسپین در سال ۱۳۳۶ با یک ایرانی به نام نرسی فیروز ازدواج و به همراه او به ایران سفر کرد. با کمک همسر خود و با توجه به علاقهای که به اسب و سواری داشت مرکزی را به نام نوروزآباد در تهران جهت سواری فرزندانش تأسیس کرد.
این خانم آمریکایی الاصل همواره به دنبال اسبی کوچک اندام بود که برای سواری کودکان مناسب باشد.
سرانجام در بهار سال ۱۳۴۴ خورشیدی با پشتکار فراوان بهطور کاملاً تصادفی در شمال ایران متوجه اسب کوچکی شد که در حال کشیدن یک گاری بود.
ایشان به سرعت به ویژگیهای منحصر به فرد و ارزشهای خاص این نژاد پی برد و براساس مطالعات و تحقیقات خود در طی مدت کوتاهی جوامع بینالمللی پرورش اسب را مجاب به قبول این نوع اسب کوچک ایرانی به عنوان نژادی منحصر به فرد نمود.
او با تلاش فراوان موفق به معرفی نژادی شد که قدمتی هزاران ساله داشت. او توانست اسبی را مجدداً به دنیا معرفی کند که دارای ارزش فراوانی بود. اسب منحصر به فردی که به مینیاتور اسب عرب شباهت دارد. او موفق به کشفی شد که بزرگترین کشف یک گونه جدید اسب در قرن بیستم بود.
اسب کاسپین حيواني كه 1000 سال در لابلاي برگهاي تاريخ پر فراز و نشيب ايران زمين مفقود بود و گمان ميرفت كه نسل آن منقرض شده باشد، در نيمهي دوم قرن بيستم همچون ستارهاي دنبالهدار اما در حال افول خودنمايي كرد.
«در سواحل جنوبي درياي کاسپین اسب كوچكي زيست ميكند كه هرگز توصيفي از آن در كتابها نديدهام و در خارج از اراضي آنجا ناشناخته ميباشد» اين جزو اولين مشغلههايي است كه يك شهروند آمريكايي در برخورد با چند اسب كوچك در شمال ايران به ذهن خود راه ميدهد.
خانم “لوئيز فيروز” به دليل محل پيدا شدن اين حيوان آن را Caspian Pony ناميد كه كشاورزان محلي آن را با نام «مولكي» يا «پوزكي» به معني پوزه كوچك، ميشناختند.
هر ذهن پويا هنگامي بيشتر درگير جذبهي اين حيوان نادر ميشود كه در نظر داشته باشد اسبهاي كوچكي كه به نام پوني خوانده ميشوند فاقد تناسب بدني و عموماً داراي دست و پاي كوچكتري نسبت به بدن خود هستند، اما حيوان مشاهده شده در جنوب درياي کاسپین، با وجود قد كوتاه – بين 90 تا 120 سانتيمتر – به يك اسب با تناسب بدني كامل شباهت داشت كه تا بدان روز چنين موردي در دنيا گزارش نشده بود.
تحقيقات گستردهي بعدي با تغيير نام اين حيوان به «اسب مينياتوري درياي کاسپین ايران» و نهايتاً به «اسب کاسپین» همراه بود.
اولين اسبي كه توسط خانم فيروز مشاهده شد و بعدها “استاد” نام گرفت، نرياني بود كه يك گاري پر از سيمان را حمل ميكرد. پس از آن كشتزارها و روستاهاي مناطق جنوب درياي کاسپین به ويژه شهر آمل جستجو شد تا اسبهاي خالص به منظور پرورش جمعآوري شوند.
از آنجا كه كشاورزان در فصل غير كشت اين حيوان را در جنگل رها ميكردند، پيدا كردن آنها در بين تعداد زيادي از اسبهاي بومي كه گاه تا نيمه بدنشان در گل و لاي فرو ميرفت بسيار دشوار و گاه ناممكن مينمود.
اسبهايي كه يافت ميشدند معمولاً توسط كشاورزان محلي براي حمل چوب از كوه به پايين و كشيدن گاريهاي سنگين مورد استفاده قرار ميگرفت. آنها غالباً پر از شپش، كك و كنه و بعضي از آنها ضعيف، زخمي و مريض بودند.
مناطق وسيعي جستجو شد اما به ندرت در مكاني خاص بيش از يك اسب مشاهده ميشد. به طوري كه تعداد تقريبي آنها در كل سواحل جنوبي درياي کاسپین حداكثر 50 رأس تخمين زده شد. كنكاش سالهاي 1344 تا 1353 به پيدا شدن 27 كاسپين منجر شد.
آنها به منظور حفاظت، تكثير و مطالعه به يك مجموعه بزرگ سواركاري در تهران منتقل شدند و به دليل هوش سرشار، توانايي ورزشي فوق العاده و قد مناسب، براي سوارکاری كودكان مورد استفاده قرار گرفته و در ميادين پرش هم رقيب اسبهاي بسيار بزرگتر شدند.
جستجو در آثار باستانی
دقت و علاقه فراوان لوئیز فيروز به آثار باستاني ايران به وي كمك نمود تا به ارتباط مستقيم اين حيوان با اسب باستاني ايران پي ببرد؛ كه نقش آن در سنگنگارههاي قديمي به ويژه در تخت جمشيد، نقش رستم، شوش و طاق بستان بر روي سنگ ترسيم شده است.
وي اين كشف را به شخصيتهاي علمي متعددي در نقاط مختلف دنيا معرفي نمود. بازيابي روزنه شروع براي بازشناسي اين نژاد كمياب بود.
در طول ده سال 27 رأس از آنها- كه غالباً توسط كشاورزان محلي به عنوان حيوان باركش مورد استفاده قرار ميگرفتند- پيدا شد. آنها به منظور حفاظت، زاد و ولد و مطالعه به مجموعه سواركاري نوروزآباد تهران منتقل شدند.
در آنجا از قابليت ورزشي آنها براي كودكان- حتي خردسالان 5 ساله- استفاده شد. معرفي بينالمللي به اولين صادرات زودهنگام اين نژاد كمياب در كمتر از يكسال پس از بازيابي انجاميد.