با اثبات اينكه کاسپین همان نژاد اسب 5000 ساله ايران باستان هست، تحقيقات گسترده بينالمللي شروع شد تا به كشف ارتباط کاسپین در سير تكامل نژادهاي اسب جهان و ارزشهای ژنتیکی اين حيوان كمياب منجر شد.
محققان با پيگيري پژوهشهاي گذشته كه در ارتباط با آثار مكشوفه ازسايتهاي تاريخي در ايران صورت گرفته بود به سرنخهايي دست يافتند. كشف اينكه کاسپین اسب نوع چهار و منشأ نژادهاي خونگرم مي باشد و در شكلگيري اسب مدرن مؤثر بوده است، همچنين انتشار نتايج تحقيقات دانشگاه كنتاكي كه به ارتباط بسيار نزديك اجدادي بين کاسپین و اسب عربي اشاره داشت؛ تحرك جديدي در تكثير و بهره برداري بينالمللي از اسب ايجاد نمود. توجه به اين مثال بيانگر مطالب مهمي خواهد بود:
در سال 1990 مؤسسهCheleken نيوزيلند كه در تكثير كاسپينهاي خالص و دوخون فعال بود با طراحي سيستمي نوين در تكثير، نريان کاسپین را با ماديانهاي تروبرد و آنگلوعرب و ماديانهاي حاصل از آن را با نريانهايي از نژاد مادري تلاقي داد. بدينترتيب اسبهايي حاصل آمد كه نصف ويا يكچهارم خونشان از کاسپین بود (يعني يكچهارم كروموزمهايشان صفات ژنتيكي کاسپین را دارا بود).
نتاج حاصل از اين تلاقي بين 135 تا 160 سانتيمتر قد داشتند و موفقيت فوقالعادهاي را در اهداف چندمنظوره در سطوح بالاي نمايش پرش، درساژ و كراس كانتري كسب كردند.
علاوه بر نيوزيلند در انگليس، استراليا و آمريكا نيز به طور گسترده علاوه بر تكثير كاسپينهاي خالص به تلاقي گسترده آن با اسبهايي از نژاد تروبرد، وارم بلاد ، تبيانو، عرب، آنگلوعرب ،كوارتر، باكاسكاين، ولش، هاكني و دارتمور دست زدهاند تا جايي كه دورا دور زمزمههايي از ايجاد نژاد جديدي به نام CaspianArabian به گوش ميرسد.
كشورهاي فوق علاوه بر ثبت اسبهاي کاسپین خالص در كتاب انساب ملي و بينالمللي، كتاب انساب اسبهايي كه با کاسپین تلاقي داده ميشوند را نيز منتشر ميكنند.
بايد توجه داشت كه اسب هاي کاسپین با نسبت 20 رأس ماديان به 11 رأس نريان از كشور خارج شدهاند. از آنجا كه براي تكثير و تزايد رايج در حيوانات اهلي به ويژه اسب نسبت 1 تا حداكثر 3 حيوان نر به ازاي هر 20 ماده كافي است؛ تلاش براي واردات تعداد بيشتر نريان کاسپین مؤيد چند مطلب مهم است:
1- اصل نژاد در معرض انقراض است.
2- جلوگيري از تداخل خوني در نسلهاي بعد، وجود نرهاي بيشتري را ايجاب ميكند.
3- با توجه به حفظ اصالت در طول پنجهزارسال، نژاد داراي ارزش ژنتيكي بسيار زياد مي باشد. (به ويژه در نرها كه قابليت انتقال مواد وراثتي را به دفعات در طول يك دوره توليدمثلي دارند).
4- به دليل ارزش بسيار بالاي ژنتيكي، استفاده از اين نژاد در تلاقي خارج نژادي جهت ايجاد لاينهاي نو با قابليتهاي برتر، تحولي بزرگ خواهد بود.
بدليل عدم ورود اسب هاي جديد پس از آخرين صادرات از ايران در سال 1993، كمبود خطوط خوني احساس شد. تا جايي كه پرورشدهندگان در خارج از ايران به تكنيكهاي دشوار و بعضاً پرهزینه نظير تلقيح مصنوعي و انتقال جنين روي آوردند تا بتوانند به توليد کاسپینهاي خالص ادامه دهند.
در سالهاي اخيرممنوعيت موارد فوق توسط انجمن بينالمللي لغو و اجازه كاربرد اين روشها صادر شد. توليد يك کاسپین خالص از طريق انتقال جنين با استفاده ازماديان گيرندهاي از نژاد Clydesdale در استراليا نمونهاي است از اين تلاش. تكثير خطي و تلاقي چرخشي از جمله ساير روشها در تكثير کاسپین در انگليس بوده است.
با ورود اسب کاسپین ، نيوزلنديها در «جامعه نژاد اسب نيوزيلند» به بحث نشستند و در سال 1984 به يك نريان کاسپین به نام Hopston Atesh كه از استراليا وارد شده بود مجوز جفتگيري دادند. اين موضوع يادآور دو مطلب مهم براي صنعت ورشكسته اسب در كشور ما است:
اول اينكه آنها چقدر به مخلوط شدن اسبهايشان با نژادهاي خارجي حساسند.
دوم اينكه ارزش کاسپین چقدر بالا است كه حاضرند دخول خون آنرا در نژادهاي ملي خود بپذيرند.
تحقيقات بين المللي
نظريه وجود نژادي كوتاه قد از اسب كه در سير تكامل نژادهاي اسب در جهان ايفاي نقش نموده باشد پيش از بازيابي اسب کاسپین نيز ارائه شده بود. تاريخ شناسان و پژوهشگران پيش از بازيابي با استفاده از استخوانهاي بجا مانده از دوران گذشته در سايتهاي باستاني از جمله در ايران به برسي نحوه تكامل اسب پرداخته بودند .تحقيقات صورت گرفته توسط پروفسور اسپيد و پروفسور اسكوركاوسكي به روي ساختار استخوان به ارائه نظريه هايي در باره سير تكامل اسب منجر شد (كتاب The Horse Through Fifty Centuries of Civilisation – Anthony Dent – 1974).
اين نظريه ها با آنچه الوين هارتلي ادوارد – تاريخ دان مشهور علوم اسب – بيان ميكرد، هم خواني داشت در اين نظريه به دونوع پوني ودو نوع اسب كه در سير تكامل نژادهاي اسب نقش داشته اند اشاره شده است :
پوني نوع 1: وضعيت بدني مشابه نژاد اكسمور – قد كمتر از 130 سانتيمتر.
پوني نوع 2: بلند تر و سنگين تر – ظاهري شبيه به نژاد مغولي .
اسب نوع 3: قد 150 سانتيمتر – سر بزرگ كمر دراز .
اسب نوع 4: قد 130 سانتيمتر – قبل از بازيابي کاسپین گمان مي رفت كه عرب همان اسب نوع 4 باشد.
بر خلاف پوني نوع 1، اسب نوع 4 اين قابليت را داشته كه – در صورت قرار گرفتن در شرايط بهتر – افزايش قد پيدا كرده و درشت تر شود .
الوين هارتلي ادوارد – در كتاب نقش اسبها در تاريخ بشر .1987 – با صراحت کاسپین را به عنوان اسب نوع 4 معرفي كرده است :
‹‹ اسب نوع 4 در تركيب با اسب نوع 3 از آسياي مركزي بنيان ايجاد نژاد عربي يا شرقي را شكل داده است. مشخصاً عرب به عنوان اسب نوع 4 قابل تشخيص است و كشش ذهني زيادي براي در نظر گرفتن رابطه بين اسب عرب و اسب کاسپین (كشف شده در ايران ) نياز نيست.››
‹‹ كشف کاسپین – نژادي از روزگار بسيار كهن – موجبات مهمترين يافته علمي وتاريخي در مطالعات علوم اسب بود .›› الوين هارتلي ادورد . دايرة المعارف اسب
تأثير کاسپین بر اسب امروز:
اگر كار تحقيقاتي فشردهاي كه صورت گرفته و اينكه اسب کاسپین پايه اوليه ايجاد اسب عرب بوده است را بپذيريم، پس واضح است كه کاسپین باستاني نژادهاي اسب را با درجات متعدد تحت تأثير قرار داده است، نژادهاي بومي انگليس نظير ولش، كانمارا، نيوفورست، دارتمور و هايلند از اين جملهاند.
روسيه، اروپا، استراليا و آمريكا همگي داراي نژادهايي هستند كه از اسب عرب تأثير گرفته اند يعني عرب از پايههاي ايجاد آنها بوده و يا توسط اسب عرب اصلاح نژاد شدهاند.
تروبرد انگليس- كه از جمله پرطرفدارترين نژادهاي جهان است- با استفاده از سه نريان شرقي بنيانگذاري شدByerley Turk در اوايل قرن 17، Godolphin Arabian در دهه 1730 و Darley Arabian در اوايل قرن 19 ميلادي،سه نرياني بودند كه در تركيب با نژاد بومي انگليس براي ايجاد اسب تروبرد بكار گرفته شد. بدينترتيب اسب کاسپین در شكلگيري نژادهاي امروزي نقش داشته است.
رابطه کاسپین با ساير نژادها:
بيشتر جذابيت اسب کاسپین از سن بسيار زياد آن به عنوان يك نژاد و همچنين احتمال قوي وجود داشتن رابطه اجدادي کاسپین با اسب عرب ناشي ميشود.
دكتر كاتران (دانشگاه كنتاكي) اين رابطه را با استفاده از نشانگرهاي ژنتيكي و برپايه تنوع ژنتيكي مرتبط با فاكتورهاي شيميايي و گروه خون بررسي كرده است.
در اين تحقيق 66 نژاد اسب دنيا در 6 گروه مورد ارزيابي قرار گرفت: گروه نژادهاي سنگينوزن، نژادهاي پوني شمال اروپا، نژادهاي شرقي، نژادهاي مرتبط با تروبرد، نژادهاي آمريكايي شمالي و نژادهاي سواري ناحيه اسپانيا و پرتقال .
نمونه خون دو گروه از اسبهاي کاسپین شامل 53 نمونه اخذ شده از جميعت موجود در انگليس و 41 نمونه از ايران در گروه نژادهاي شرقي بررسي شد. کاسپین بيشترين شباهت را با نژادهاي نوع عرب نشان داد، نژادهايي كه منشأ آنها نواحي اسپانيا و پرتغال بود و به دنبال آن نژادهاي پوني بالاترين شباهتها با کاسپین را نشان دادند. تجزيه شاخهاي نيز نظريه رابطه اوليه کاسپین با نژادهاي عربي را به شدت حمايت نمود.